نازنين زهرانازنين زهرا، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

^_^سوفيا^_^

خاطره اي درباره ي مهد قرآن

1392/9/27 15:32
نویسنده : پرنسس سوفيا
1,132 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

يه روز من و دستم مريم زنگ آخر با هم بازي خواهر بازي مي كرديم.

بعدش الا و اسما دخترايي كه من اصلا باهاشون دوست نبودم يه دفعه از پشت صندلي پريدن و به من و مريم پخ كردن

قيافشون اينجوري بودشیطان

و بعد من ومريم هيچ نگاهي بهشون نكرديم

بعدش ما به خواهر بازيمون ادامه داديم با الا و اسما

من دوست نداشتم با اون دو تا جادوگر ابزي كنم اما مريم مجبورم كرد

و ما (من و مباركه و هلن و سوگند)چند تا پسر دنبالمون مي دويدن و همش ميگفتم پخ پخ

ما هم ميدويديم و مسخره شون ميكرديم

بعد پسر معلممون اومد و باهاشون دعوا كرد

ما هم خوشحال شديم.اون موقع من وهلن همديگه رو بغل كرديم و شاد شديم.

بعدش زنگ خورد و ما با خوشحالي به خونه رفتيم

خداحافظبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ^_^سوفيا^_^ می باشد