نازنين زهرانازنين زهرا، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

^_^سوفيا^_^

خاطره اي در مورد خونه ي خاله

1392/9/27 15:56
نویسنده : پرنسس سوفيا
1,040 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

يه روزي رفته بودم خونه ي مامان بزرگ

مامان بزرگ حالت خوبه

واي چه شعري گفتم

.........................................................

خب رفتم خونه ي مامان بزرگ.بعد اونجا همش به مامانم ميگفتم كه زنگ بزنه به دختر دختر خاله ام و پسر خاله ام كه بيان اونجا

اما مامانم زنگ نزد

منم اونجا تنها بودم و كسي نبود كه باهاش بازي كنم

اما چون خدا همه ي بچه ها رو دوست داره

پسر خاله ام اومد اونجا تازه پسر داييم هم اومد

بعدش ما حسابي بازي كرديم و خوش گذشت ولي پسر خاله ام رفت اما پسرداييم موند و ما تا وقتي كه ميخواستيم بريم حسابي بازي و شلوغ كرديم و نذاشتيم علي بخوابه و خواهرم درس بخونه.

مشتاق ديدارتون خدانگه دارتونبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

شیما
30 آذر 92 11:57
سلام نازدونه جونم خوبی؟؟؟؟ خدا خیلی دوست داره و نمیذاره تنها بمونی و همیشه کسی هست که باهات بازی کنه نازی جونم خعععلی دووووووووووووووووووووووووووست دارم ب مولا
پرنسس سوفيا
پاسخ
سلام شيما جونم خيلي دوست دارم دوست جونم
شیما
17 دی 92 18:39
سلاممممممممممممممممممممم خوبی عزیزم؟؟
پرنسس سوفيا
پاسخ
سلام.خوبم ممنون
مامانی
8 بهمن 92 16:54
سلام وبت خیلی لوسه خوشم اومد
شیما
8 بهمن 92 18:16
سلام نازی جونم چرا از خاطرات قشنگت نمیگی؟؟؟ بگو هر روز میام اما چیزی نگفتی تن تن بنویس(یعنی به آبجی بگو اونم برات مینویسه) آفرین گل دختر نازدونه
مجنون حسين
9 بهمن 92 22:41
هههه سلاااااااااااااااااااااام چه خاطره ي قشنگي چه خوب كه بهت خوشگذشت خدا هيچ وقت نميزاره بچه ها تنها بمونن نازپري گلم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ^_^سوفيا^_^ می باشد